دامنه گسترده ارتباطات اجتماعی در جهان معاصر نشانه آشکار بینرشتهای شدن دانش ارتباطات است. حالا مفاهیم و عرصههای کلاسیک سابق مثل رادیو، تلویزیون و رسانههای چاپی به گونهای بیسابقه در هم تنیدهاند.
ارتباطات انسانی در قالب شبکههای اجتماعی؛ تلویزیون در جلد ماهواره و اینترنت؛ متن در لباس دیجیتال؛ دادهها زیر کلیکها و زیستن جوامع اطلاعاتی و سایبری و راندن در بزرگراههای اطلاعاتی؛ و گم شدن در هزار توی شبکههای شیشهای و اتکا به مهارتهای ارتباطی مدرن و مدیریت ارتباط بر بستر دیجیتالیسم و ... از جنبههای عدیدهای پیچیده و متکثر شده ارتباطات است.
کاربران؛ ناظران؛ آموزشدهندگان و گیرندگان دانش همه به شیوهای بیسابقه در حال تجربه دورانی هستند که انگار قصد ایستادن ندارد و همه وجوه آن را باید در حرکت آموخت و تجربه کرد.
من استاد عزیز دکتر علیاکبر فرهنگی را در عرصه ارتباطات از به دلایل متعددی فهم میکنم و ارج مینهم که از آن میان چهار دلیل در صدر قرار میگیرد:
استاد بیش ازهر چیز؛ آموزگاری پرتلاش است و این کار انطباق را با جهان پرتکاپوی کنونی سادهتر میسازد.
دومین دلیل احترامم برای دکتر فرهنگی؛ رفتار دلسوزانه و پدرانه با دانشجویان است. یادم نمیرود؛ داور یکی از رسالههای دکتری ایشان بودم و درسها آموختم از پذیرش مسئولیت به عنوان راهنما و شیوه راهگشاییاش برای دانشجویی که دیر یا زود باید تکیه بر کرسی استادی میزد.
سومین دلیل؛ چند رشتهای بودن استاد است؛ دکتر فرهنگی میان ارتباطات؛ جامعهشناسی و مدیریت در حرکت بوده است با حاشیهها و متنهایی از تبلیغات و اقتصاد و بازاریابی و رفتار سازمانی.
و بالاخره دکتر فرهنگی را دوست دارم چون نگاهش جزیرهای نیست و با دوستان و هم نسلانش به مجمعالجزاری میمانند که بیتوته را تحمیل میکنند؛ جمعی پر جوشش هستند؛ سایهبان هستند؛ دستانی گشوده دارند و لبانی پرلبخند.
اقای دکتر؛ یاد روز خوبی افتادم که چندی پیش با هم با استاد محسن میرزایی، دکتر ناصرالدین پروین و دکتر نمکدوست کنار هم بودیم. روز شیرینی بود و یادم هست بعد از نهار؛ زیر سایه درختها در حیاط گپ زدیم؛ روزهاتان شیرین؛ سایهتان مستدام.